معنی گاز نادری با عدد اتمی 18
حل جدول
لغت نامه دهخدا
نادری. [دِ] (ص نسبی) منسوب به نادرشاه. (ناظم الاطباء): جهانگشای نادری. سکه ٔ نادری. کوس نادری.
نادری. [دِ] (حامص) کمیابی. (ناظم الاطباء). نادر بودن. رجوع به نادر شود.
نادری. [دِ] (اِخ) محمد چلبی بن عبدالغنی از شعرای قرن دهم عثمانی است. (از قاموس الاعلام ج 6).
نادری. [دِ] (اِخ) از شاعران عثمانی است و در قرن دهم هجری میزیسته است. این مطلع او راست:
جهانک نعمتندن کند و آب و دانه مزیکدر
ایلک کاشانه سندن گوشه ٔ ویرانه مزیکدر.
(از قاموس الاعلام ج 6).
گاز
گاز. (اِ) اخذ و جر. (برهان).
گاز. (اِ) بمعنی گاه است:
گر کند هیچ گاز وقت گریز
خیز ناگه به کوشش اندرمیز.
خسروی.
واژه پیشنهادی
آرگون
فرهنگ عمید
(فیزیک) مربوط به اتم: انرژی اتمی،
ویژگی نوعی سنگ مصنوعی گرانقیمت که در جواهرسازی به کار میرود: نگین اتمی،
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به اتم مربوط به اتم یا بمب اتمی. بمبی که با نیروی اتم منفجر میشود. یا دانشمند اتمی. دانشمندی که درباره اتم و نیروی آن تحقیق و تجربه میکند. یا نیروی اتمی. نیرویی که از اتم حاصل میگردد.
فرهنگ واژههای فارسی سره
گاز
ترکی به فارسی
گاز 2- نفت
عربی به فارسی
گروه , گروه بسیار , جمعیت کثیر , بسیاری , عدد , شماره
معادل ابجد
825